ظهور امام زمان از ايام الله و نحوه ي خروج و چگونگي علم آن حضرت به وقت قيام
» روايات
» گفتار ما
روايات
1- امام باقر عليه السلام فرمود: «ايام الله سه روز است، روز قيام قائم، روز رجعت، و روز
قيامت.» [1] .
2- ابوالجارود مي گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم: «فدايت شوم، از صاحب الامر چيزي برايم بگو.» فرمود: «شب هنگام بيش از همه مردم در خوف و هراس است و صبح بيش از هر کسي امنيت دارد و اين خوف و امن هر روز و هر شب به او الهام - وحي- مي شود.»عرض کردم: «اي ابا جعفر! آيا به او وحي مي شود؟» فرمود: «اي ابا جارود، اين وحي، وحي پيامبري نيست، اما همان طور که به مريم دختر عمران، مادر موسي و به زنبور عسل وحي شد به او هم وحي مي شود. اي ابا جارود! قائم، در نزد خداوند، از مادر عيسي و مادر موسي و زنبور عسل گرامي تر است!» [2] .
3- عبدالاعلي حلبي مي گويد:امام باقر عليه السلام فرمود: «صاحب الامر در يکي از اين درهها غيبتي خواهد داشت.» سپس با دستش به منطقهي ذي طوي اشاره کرد، تا اينکه فرمود: «به خدا قسم، گويا او را مي بينم که به سنگ تکيه زده است و خدا را به حق خودش سوگند مي دهد.» [3] .
4- مفضل بن عمر ميگويد: امام صادق عليهالسلام فرمود: «وقتي خداوند بلند مرتبه به قائم عليهالسلام اجازهي خروج بدهد، او بر منبر بالا ميرود و مردم را بسوي خود فرا ميخواند...» [4] .
5- عبدالرحمن بن کثير از امام صادق عليه السلام در مورد آيه (اتي امر الله فلا تستعجلوه) [5] نقل مي کند که فرمود: «آن امر، امر ما، يعني قيام قائم ماست، خداوند به ما امر فرموده است که در آن شتاب نکنيم و هر گاه که سه لشگر فرشتگان، مؤمنان و رعب بر او نازل شدند، اين امر به انجام مي رسد، و خروج امام عليه السلام، مثل خروج رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم از شهر مکه است که خدا مي فرمايد: (کما اخرجک ربک من بيتک بالحق)» [6] [7] .
6- محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام دربارهي آيه شريفه (امن يجيب المضطر اذا دعاه) [8] نقل مي کند که فرمود: «اين آيه در مورد امام قائم عليه السلام است، آن گاه که خروج کند عمامه به سر بندد، نزد مقام ابراهيم نماز گزارد و به پيشگاه پروردگارش زاري کند، آن گاه هيچ چيز و هيچ کس از تحت سلطه و غلبهي او خارج نخواهد شد.» [9] .
7- از امام زين العابدين نقل شده است که فرمود: «سپس در حالي که مردم اطرافش گرد آمده اند به سمت مکه خروج مي کند، خود به تنهايي قيام مي کند و مي گويد: «اي مردم! من فلاني فرزند فلاني هستم، من پسر پيغمبر خدا هستم، شما را به همان چيزي دعوت مي کنم که پيامبر خدا، شما را به آن فرا خواند.» [10] .
8- سماعه مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: گويا قائم عليه السلام را مي بينم که در ناحيهي ذي طوي روي پاهايش ايستاده و هراسان و نگران است، همان طور که موسي چنين حالتي داشت، تا اينکه به نزد مقام ابراهيم مي آيد و مردم را - به حق - فرا مي خواند.» [11] .
9- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «چرا در خروج قائم شتاب مي کنيد؟ به خدا قسم، او جز لباس خشن نمي پوشيد و جز غذاي ناگوار نمي خورد، او جز شمشير - و مظهر مبارزه - چيزي نيست، و مرگ در سايه شمشير، گريبان مردم را مي گيرد.» [12] .
10- ابو بصير مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «قائم عليه السلام از مکه خروج نخواهد کرد تا اينکه حلقه اي گرداگردش را فرا گيرد.» عرض کردم: «تعداد حلقه چند نفر است؟» فرمود: «ده هزار نفر، جبرئيل از سمت راست، ميکائيل از سمت چپ، آن گاه امام عليه السلام، پرچم غلبه و پيروزي را به اهتزاز در آورده، با آن به راه مي افتد.» [13] .
11- ابو حمزه ثمالي مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم که در مورد آيهي (و لمن انتصر بعد ظلمه)فرمود يعني قائم و يارانش، (فاولئک ما عليهم من سبيل) [14] و قائم هنگامي که قيام کند، خود و يارانش، از بني اميه، دروغگويان و دشمنان عداوت پيشه انتقام مي گيرند.» [15] .
گفتار ما
علاوه برآنچه در اين فصل ذکر شد، در بابهاي اول و دوم و فصلهاي قبلي همين باب نيز دربارهي چگونگي خروج امام عليه السلام مطالبي وجود داشت و در فصلهاي آينده نيز، مطالبي در اين باره خواهد آمد.
پي نوشته ها :
[1] اثباتالهداه، ج 3، ص 560، روايت 624.
[2] اثباتالهداه، ج 3، ص 585، روايت 798.
[3] اثباتالهداه، ج 3، ص 550، روايت 559.
[4] اثباتالهداه، ج 3، ص 555، روايت 592.
[5] نحل: 1- امر خدا واقع شدني است، شتاب مکنيد.
[6] انفال:5- همان گونه که خداوند ترا به حق از خانه ات بيرون برد.
[7] اثبات الهداه، ج 3، ص 562، روايت 635.
[8] نمل: 62- کيست که آن هنگامي که مضطر و درمانده او را مي خواند پاسخ گويد؟.
[9] اثبات الهداه، ج 3، ص564، روايت 644.
[10] اثبات الهداه، ج 3، ص 582، روايت 771.
[11] اثبات الهداه، ج 3، ص 583، روايت 779.
[12] اثبات الهداه، ج 3، ص 540، روايت 503.
[13] اثبات الهداه، ج 3، ص 545، روايت 533.
[14] شوري: 41- آنان که بعد از ستمي که کشيده اند، انتقام مي گيرند، گناهي بر ايشان نيست.
[15] اثبات الهداه، ج 3، ص 553، روايت 578.